دستهای مشت، دستهای باز:
دستهایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشتهای نیمهباز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشاندهنده مادهگرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دستها در هم باشند نشاندهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشاندهنده استرس و اضطراب است.
فشردن دستها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشاندهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشتشده و دست دیگر آن را به عقب نگه میدارد نشاندهنده این است که شخص مانع خود میشود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ میگوید سعی میکند با این حالت دستهایش را کنترل کند.
دستهای کنترلگر:
وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت میدهیم،یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی میخواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او میخواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبهرو نگه میداریم به این معنی است که نزدیکتر نیا.
دستهای درخواستگر:
اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را ۴۵ درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی میخواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحیها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش میکنیم که به ما صدمه نزد.
دستهای پرستشگر:
وقتی دست به لباس خود میکشیم یعنی اینکه خودمان را جذابتر میکنیم علامت میفرستیم که �آیا من زیبا نیستم؟� و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذرهای را از روی لباس فردی پرت میکنیم به معنی عدم تایید اوست.
دستهای متفکر:
وقتی انگشتها مثل مناره به هم پرس میشوند ممکن است بعضی از انگشتها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبتهای دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر میکنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم.
دستهای بهم ساییده:
به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیلهای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیمگیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.
نظرات شما عزیزان: